با سلام و خسته نباشید
بنده 26 سالمه و حدود 25 روز پیش یک خاستگار از فامیل برای من اومد و قبلش مادر و خواهرش اومدن بعد از چند روز با پسر اومدن. و ما با هم صحبت کردیم و غیره. پسر از اینکه سخت تصمیم میگیره گفت و من هم به طبع گفتم منم همینطورم . من ارشد میخونم و پسره 31 سالشه و فوق دیپلم داره و مشاور املاک دارن با برادرهاشون . بعد از گذشت 14 روز زنگ زدن و گفتن که ما همش به پسرمون میگیم چی شد چی شد و اون میگه فعلا صبر کنید و اینکه گفته حالا بپرسین ببینید اونها پسندیدن یا نه . مادرم هم گفته بودن حالا باید با هم حرف بزنند و ... اونها هم گفتن بعد از گناه زنگ میزنیم و الان بعد از گذشت 6 روز هنوز تماس نگرفتن . من خیلی بهم برخورده که حالا مثلا پسره فکر کرده چه خبره اینجوری میکنه و شاید کسی رو میخواسته و خانوادش اجبارش کردن بیاد . چون فامیل خیلی دور هم هستن . واقعا دیگه پذیرش پسره واسم سخته که چرا این رفتارها رو میکنه . و ایا من باید اگر تماس گرفتن بپذیرم که صحبت کنم باهاش یا ایشون به اجبار خانوادش دارن میان؟